کلی پست آماده کردم که بنویسم اما دو نفر تو صف سلف غذاخوری رشته افکارمو پاره کردند به خاطرهمین تا خریدن یک رشته افکار جدید اون پست ها رو نمی نویسم
جایی که برف و باران و صاعقه و آفتاب سوزان و تند باد و سرما همزمان و طی یکی دو روز یا ساعت و دقیقه شما را غافلگیر می کنند چه انتظار دیگری دارید .
جمله معترضه : دیشب یک بوته خار بزرگ از وسط محوطه جلو آسایشگاه رد شد مثل فیلم های وسترن و آن آهنگ معروف صحنه های دوئل
دوم : تشکر از همه پیام های شما چه در وبلاگ و چه در شبکه های اجتماعی و پیام رسان ها
سوم : قابلیت ارسال پست با پیامک فعاله اما کو گوشی ؟
سیمکارت را این بار می برم با خود
چهارم : از همه کسانی که گوشی من را روشن کرده و پیام های مرا خواندند متشکرم .
اما پنجم و مهد کودک:
دوران سربازی را به چیز های زیادی تشبیه کرده اند اما من بعد از یک هفته خدمت مقدس سربازی و در حالی که بیست روز مرخصی گرفته ام به شما می گویم که سربازی دقیقا مشابه همان دوران مهد کودک است .
تبصره :
سربازی مختلط نیست
مهدکودکی ها عاقل تر اند .
خلاصه آنکه :سربازی هم سربازی های قدیم
ادامه دارد